• ✍️ محسن مرادی
    سردبیر روزنامه وحدت
     پروژه های نیمه تمام برای هر استانی مثل سرطان هستند .سرطانی بدخیم که روح و اعتماد عمومی را بدجور خدشه دار می کند.انگار ریشه‌های توسعه‌نیافتگی با معضل پروژه‌های نیمه‌تمام گره خورده است. این پدیده تنها یک مشکل مالی نیست، بلکه نشانه‌ای از چالش‌های ساختاری عمیق‌تر در نظام برنامه‌ریزی و مدیریت است.
    خوزستان صنعتی نیز دچار این سرطان است.خوزستان ، جایی که رودخانه‌های خروشانش، قصه‌های کهن را در خود می‌پیچند و بر دامن خاک می‌ریزند.
    پروژه‌های نیمه‌کاره چون زخم‌هایی بر پیکر زمین مانده‌اند.
    خوزستان، این ابرقدرت اقتصادی ایران، در تناقضی دردناک گرفتار آمده است. انبوه صنایع مادر از یک سو و تعدد پروژه‌های نیمه تمام از سوی دیگر.
    در دل خوزستان، این نگین ثروتمند ایران، گویی طلسم ناتمامی بر طرح ها و آرزوها حک شده است. صنایع بزرگ و شرکت ها‌ی مادر، مانند غول های خفته در کنار زخم‌های آشکار پروژه‌های نیمه‌کاره ایستاده‌اند که هر یک روایتی از رؤیاهای بر باد رفته اهالی خوزی را در خود نهفته دارند.
    این تنها یک جاده یا بیمارستان نیست که ناتمام مانده؛ این اعتماد مردمی است که بر سنگفرش وعده‌های توخالی می‌لغزد و هر ساله بر این طرح ها و پروژه های نیمه تمام افزوده می شود.گویی مسابقه ای در کار است که کلنگی بر زمین زده شود و روبانی بریده شود و بعد از ان طرح بر روی زمین بماند و پرونده ان در کشوها و کمدها خاک بی تدبیری و غفلت بخورد.
    البته اما باید به صراحت گفت که بسیاری از این پروژه‌ها، فرزندان نامشروع سیاست هستند؛ «پروژه‌های انتخاباتی» که تنها برای فریب افکار عمومی و جمع‌آوری آرا متولد می‌شوند و با تغییر دولت ها و جناح‌های سیاسی، به سرعت به فراموشی سپرده می‌شوند. مانند کلنگی که با شعار به زمین زده می‌شود، اما بودجه‌ای برای قامت بلند کردنش نیست.پروژه های سیاسی انتخاباتی بلای جان خوزستان شده است.بلای که هر دوره تکرار می شود و گویی این وعده های بی سرانجام چون «سرجهازی» خوزستان شده است.سرجهازی عروس هزار دامادی که هیچ کدامشان حاضر به حضور نیستند.
    دولتی نو می‌آید و به جای درمان زخم‌های کهنه، بر زخم‌های تازه نمک می‌پاشد. پروژه‌های ناتمام مربوط به دولت پیشین، به عمد رها می‌شوند تا پروژه‌های جدیدی با نام و نشان جدید آغاز شوند.
    بودجه، شریان حیات هر طرحی است. مرکز پژوهش‌های مجلس اعتراف می‌کند برای تکمیل تنها ۹۳ هزار پروژه ملی و استانی نیمه‌تمام در کشور، به ۶۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز است. رقمی که در میان کسری بودجه و کاهش درآمدهای نفتی، گم می‌شود.این پدیده تنها یک آمار خشک نیست، بلکه تراژدی است که زندگی مردم را به تباهی می‌کشاند.
    پروژه پل عنافجه و پروژه انتقال آب از کارون به دشت ایذه  نمونه هایی فاحش از همان فرزندان نامشروع سیاست هستند.البته پروژه های نیمه تمام در استان خوزستان آنقدر زیاد هستند که شمارش آنها هفتاد من مثنوی ست.
    اما دردناک‌ترین بخش ماجرای این همه ناتمامی در استانی رخ می‌دهد که خانه صنایع مادر و غول‌های اقتصادی ایران است.فولاد خوزستان، نفت، نیشکر؛،گاز ، پالایشگاه و پتروشیمی و …. اینان هستند که باید ستون‌های توسعه باشند. اما گویی میان شکوفایی این صنایع و توسعه زیرساخت‌های استان، دیواری نامرئی کشیده شده است. گاه این صنایع خود در گرداب مشکلات مالی و مدیریتی گرفتار می‌آیند.هر چند که نباید از ناکارامدی مدیریتی نیز در این استان چشم پوشی کرد.مدیرانی که یک شبه راه صدساله را طی می کنند و صاحب جا و منصبی می شوند که نه تنها برایشان بزرگ است بلکه حضورشان در ان مجموعه و صدارت شان بر ان را حتی در خواب نمی دیدند اما لابی های سیاسی و رانتی و منفعتی بلای جان استان می شود و برخی افراد را به عنوان مدیر منصوب می کنند که سد راه توسعه می شوند.
    امید، اما همچنان در دل مردم این دیار جاری است. مسئولان استانی «اتمام پروژه‌های نیمه‌تمام» را اولویت خود اعلام می‌کنند و بر لزوم برنامه‌ریزی بر پایه «آمایش سرزمین» تأکید می‌ورزند.اما گویی در حرف  و خواب پروژه های نیمه تمام ،تمام می شوند.
    با عزمی ملی، برنامه‌ریزی دقیق، شفافیت در قراردادها، و نظارتی بی‌امان می توان این طلسم ناکامی ها را در هم شکست. باید چرخه معیوب «کلنگ‌زنی تبلیغاتی» شکسته شود و سرمایه‌های بر باد رفته این سرزمین را نجات داد. در مجموع، تا زمانی که نگاه به پروژه‌های عمرانی از «اموری نمایشی-تبلیغاتی» به «سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی» دقیق تغییر نکند، این چرخه معیوب ادامه خواهد داشت.
    کاش روزی برسد که ناله این پروژه های بر زمین‌ مانده و ناتمام، به نوای کامروایی مردمانش بدل شود و چرخ توسعه خوزستان به درستی بچرخد.
    براستی که شایسته نیست که استان خوزستان با داشتن این همه شرکت و صنایع مادر لنگ اعتبار برای پروژه هایش باشد.پروژه هایی که اگر با پیشرفت فیزیکی به موقع صورت می گرفت شاید بسیاری از معضلات بیکاری و ضاخص فلاکت و … گریبانگیر خوزستان نمی شد و این همه جوان فارغ التحصیل جویای کار و اشتغال در خوزستان نداشتیم به طوری که باید گفت خوزستان صدرنشین شاخص بیکاری و فلاکت در ایران است.خوزستان صنعتی را می گویم.همان مادر خرج افتصاد ایران که خود سهمی از این ثروت را ندارد تا حداقل پروژه های نیمه تمام و نیمه کاره اش را سامان ببخشد.البته نباید از این نکته غافل بمانیم که تنها درد خوزستان اعتبار و تخصیص ان نیست بلکه وجود مدیران ناکارآمد و رانتی بخش اعظمی از گرفتاری های خوزستان است که اگر چاره ای برای ان اندیشیده نشود حال و روز این استان هر روز بدتر از روز قبلش خواهد شد.
    قابل توجه مخاطبان گرامی:
    انتشار مطالب دیگر رسانه ها در این سایت صرفا جهت اطلاع پیدا کردن مخاطبان از اخبار منتشر شده در فضای مجازی است و رسانه رهرو نیوز مطلب  فوق را تایید یا رد نمی کند.