• عزت در سیاست خارجی که حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بعد از انقلاب اسلامی سرلوحه حکمرانی در جمهوری اسلامی قرار داده‌اند، دقیقا تغییر مسیر تاریخی است که قدرت‌های سلطه‌گر با سیاست خارجی وابسته و گماردن حکام دست‌نشانده عملا به سمت تجزیه ایران پیش می‌رفتند.

    به گزارش پایگاه خبری رهرونیوز و به نقل از ترشیز خوان؛ این روزها که مناقشه بر سر آب در مناطق جنوب شرق کشور بالا گرفته است، بیش از هر زمانی اهمیت سیاست خارجی مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت که رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان وزارت خارجه بر آن تأکید کردند عیان می‌شود.

    سیاست خارجی وابسته و دولت دست‌نشانده که مصداق بارز آن رضاخان بود سبب می‌شود تا انگلیسی‌ها برای ایران تصمیم بگیرند و رضاخان برای آنکه حمایت آنها را از دست ندهد، نتواند به درخواست‌های انگلیسی‌ها «نه» بگوید.

    رضا پهلوی در پیمان سعدآباد مطیع محض انگلیسی‌ها شد؛ چنانچه در همین قضیه اختلافات آبی در جنوب شرق ایران رضاعلی دیوان بیگی‌ـ استاندار وقت مازندران‌ـ در خاطراتش می‌گوید: «هنگامی که ژنرال فخرالدین پاشا که به عنوان حکم از ترکیه و با توصیه انگلیسی‌ها برای حل اختلافات ایران و افغانستان وارد شمال ایران شد. دولت وقت ایران اعلام کرد هر چه ترک‌ها بگویند ما قبول داریم!»

    دیوان بیگی می‌گوید: «ژنرال فخرالدین در مازندران گفت: شما که استان به این قشنگی دارید، چرا بر سر این دشت‌های سوزان سیستان‌و‌بلوچستان با افغانستان دعوا دارید!»

    در هر صورت آن منطقه مهم در فقدان عزت و استقلال سیاسی، توسط رضاخان از ایران جدا شد. مشکلات کنونی خشکسالی جنوب شرق نیز دقیقا از آن جایی آغاز شد که با جدایی آن منطقه از ایران، مدیریت آب از کنترل کشور خارج شد و مدتی بعد بحران آب در آن منطقه پدید آمد.»

    جالب اینجاست که اسدالله علم در خاطراتش نوشته است: «لعنت بر هویدا که جدایی دشت ناامید را امضا کرد چون سیستان‌وبلوچستان تا بیست سال دیگر خشک می‌شود.»

    عزت در سیاست خارجی که حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بعد از انقلاب اسلامی سرلوحه حکمرانی در جمهوری اسلامی قرار داده‌اند، دقیقا تغییر مسیر تاریخی است که قدرت‌های سلطه‌گر با سیاست خارجی وابسته و گماردن حکام دست‌نشانده عملا به سمت تجزیه ایران پیش می‌رفتند.

    تلازم عزت با قدرت نظامی و عناصر باانگیزه نه تنها موضوع تجزیه ایران را پایان بخشید، بلکه اقتدار ایران را در پهنه‌ای به نام غرب آسیا تداوم بخشیده است.

    اما متأسفانه در دولت‌های پس از انقلاب، عزت و حکمت در موضوعات و مسائل سیاست خارجی به طور کامل پیگیری نشد؛ حتی «میدان» که در همه جای دنیا پشتوانه سیاست خارجی است، به صورت مزاحم در عرصه «دیپلماسی» شناخته شد.

    مذاکره با کدخدا که برخی به دنبال آن بودند و هستند مسئله اصلی نبوده و نیست؛ مشکل اساسی آن است که این تفکر در مقاطعی به عنوان مبنایی تعیین‌کننده در سیاست خارجی ایران عمل و مشکلاتی برای کشور ایجاد کرده است.

     

    نویسنده : عزیزاله علیزاده