• خطاهای شناختی افکارهای منفی حاصل از فرضهای غلطی است که درباره خود، دیگران و دنیا داریم و به رغم شواهد نقض بسیاری که در طول زندگی با آن مواجهه میشویم همچنان آنها را در رفتارهایمان حفظ میکنیم.

    دراین مطلب به چند خطای شناختی شایعتر میپردازیم که عمدتا از دلایل تعارضات زناشویی هستند.

    از دیدگاه شناخت درمانگران، افراد نه تنها در زندگی شخصی و در روابط بین فردی خود، بلکه در زندگی
    زناشویی و در رابطه با همسر خود نیز دارای سوگیری و خطای شناختی بوده و بر این اساس، رابطه آنها میتواند به خطر بیافتد.

    البته افراد با رواندرمانی و آموزش میتوانند یاد بگیرند که این خطاهای شناختی را در فکر خود پیدا کرده و با به چالش کشیدن آنها، این افکار را با افکار سالمتر جایگزین کنند.

    برخی از شایعترین خطاهای فکری عبارتند از:

    ۱- تفکر همه یا هیچ )صفر یا صد
    افرادی که گرفتار خطای شناختی تفکرِ صفر- صدی هستند، همه چیز را سیاه و سفید می بینند. آنها باور دارند یا کاری را بایستی عالی انجام دهند و یا آنکه آن کار هیچ ارزشی ندارد. خود را گاهی بی عیب و نقص و گاهی بد و ناقص می بینند. آنها توان طیفی دیدن امور را ندارند، در حالی که میدانیم اکثر مهارتها و کارهای انسان در یک طیف ضعیف تا عالی قرار میگیرد.
    این خطای شناختی، پایه و اساس کمالگرایی است. افرادی که اینگونه می اندیشند، بدلیل استانداردهای بالای ذهنشان و نرسیدن به این استانداردهای نامعقول، آمادگی باالیی برای ابتلا به اضطراب و عصبی شدن دارند.
    برای مقابله با این خطای شناختی باید باور کنیم که عقاید و باورها نسبی هستند و فهم ما از حرفها و رفتار دیگران تنها تفسیر و برداشت ما از موضوع است.

    ۲- تعمیم مبالغه آمیز
    در این نوع خطای شناختی، فرد شدت هر اتفاق را پررنگتر از مقدار واقعی آن میبیند و یا آنکه یک واقعه منفی را به کل زندگی تعمیم میدهد. تعمیم مبالغه آمیز را میتوان در افرادی که دچار فوبیا هستند، مثل ترس از هواپیما، آسانسور و غیره مشاهده کرد. فردی که یکبار دچار نقص فنی هواپیما شده است، احتمال وقوع مجدد آن را بسیار بیشتر از مقدار واقعی آن در نظر میگیرد و یا فردی که یکبار از همسرش بی‌وفایی دیده،احتمال تکرار آن را صددرصد میبیند. این خطای شناختی میتواند منجر به افسردگی و رفتارهای اجتنابی در افراد شود.

    ۳- فیلتر منفی
    در این نوع خطای شناختی، یک نکته منفی در یک مجموعه، کل آن مجموعه را زیر سوال میبرد؛ به خصوص
    در افراد افسرده که فکر میکنند هیچ چیز در زندگیشان به طرز خوب و صحیحی پیش نمی رود، این خطای شناختی به وفور دیده میشود.
    به طور مثال شما مهمان دارید و کلی تدارک دیده اید، بدلیل اینکه همسرتان قبل از مهمانی به منزل نیامده، فکر میکنید کل مهمانی خراب شده است. و یا فرزندتان در یکی دو درس نمره بدی گرفته، فکر میکنید بچه درس نخوانی است.

    ۴- بی‌توجهی به امر مثبت
    این نوع خطای شناختی را نیز به مقدار زیاد در افراد افسرده میتوان یافت. فرد به تجربیات و اتفاقات خوبی که برایش پیش می آید، بی‌توجه است، برای جنبه‌های مثبت زندگی خود ارزشی قائل نیست و آن را بی اهمیت میپندارد.
    اگر در شغل خود موفق است، میگوید: آنقدرها هم کار مهمی انجام نداده ام، این کار از دست هر کسی بر میآید و یا اگر همسرش از او تعریف کند، میگوید حتما کاسه‌ای زیر نیم کاسه اش است که دارد از من تعریف میکند.

    ۵- نتیجه‌گیری شتاب زده
    این نوع از خطاهای شناختی از دو طریق صورت میپذیرد: ذهن خوانی و پیشگویی
    ذهن خوانی: در این نوع خطای شناختی، فرد حدس میزند که دیگران چه قضاوت و احساسی درباره او دارند.
    شخصی از کنار شما سالم نکرده رد میشود و شما نتیجه میگیرید که حتما از دست من ناراحت است، در حالیکه امکان دارد فکرش مشغول بوده و شما را ندیده باشد.
    پیشگویی: در این خطای شناختی، افراد بدون دلیل کافی، آینده را پیش‌بینی میکنند و منتظر پیشامد و اتفاق ناگواری هستند. مانند: ما امروز به منزل مادرم برویم، حتما بحثی با همسرم پیش می آید.

     

    معاونت اجتماعی نیروی انتظامی خوزستان- مرکز مشاوره آرامش