• نویسنده : معصومه صالحی
  • اهواز- پایگاه خبری رهرو نیوز: گربه‌ ها از تلِ زباله‌ های انباشته شده در کُنج خیابان بالا می‌ روند و کیسه‌ های پلاستیکی را به دندان می‌گیرند و پاره می‌کنند. بوی تعفنِ زباله در شعاعی دور از سطل زباله‌ی شهرداری هم به مشام می رسد اما او با قامتی خمیده فارغ از حضور گربه ها و بویی که مشام را می آزارد تا کمر در سطل زباله خم می شود و به دنبال لقمه نانی شروع به جستجو می کند.

    به گزارش پایگاه خبری رهرو نیوز: چادر عربی رنگ و رورفته ای که به سر دارد مانع از آن نمی شود که اندام لاغر و نحیفش را نتوان تشخیص داد، سرش را بلند می کند، دستانش را از درون سطل زباله بیرون می آورد و چند عدد نان باگت حاصل جستجو درون سطل را به داخل کیسه ای که کنار خود گذاشته بود می اندازد. چهره آفتاب سوخته اش حکایت از رنج های بسیاری دارد برای غم نان.

    نزدیکتر که می شوم بوی مشمئز کننده زباله را به جان می خرم تا از سر کنجکاوی حکایتش را بدانم. نامش حلیمه است؛ زن عرب زبان ۵۲ساله ای که از دهکده حمیدیه می آید در مناطق بالای شهر از اندرون سطل های زباله لقمه نانی برای دو فرزند دخترش تهیه کند.

    می گوید سالها پیش همسرش را از دست داده و پس از ان به دلیل اینکه نان آوری نداشته مجبور می شود هم مادر باشد هم پدر و نان آور دو کودکی که امیدشان فقط به خداست و مادرشان. چند سالی در به در شغل از این گوشه شهر به آن گوشه می رود اما کسی به او کاری نمی دهد، چند صباحی در خانه این و آن نظافت چی می شود اما این شغل همیشگی نیست باید صبر کند تا دم عیدی مناسبتی که شاید او را به کار گیرند.

    می گوید به جای گدایی مجبور شدم در کوچه پس کوچه ها دنبال غذا باشم ،« در محلات بالا مردم اسراف زیاد می کنند، در سطل های زباله یا گوشه های خیابان دم در خانه ها گاهی نان، برنج میوه و سبزیجات هم پیدا می شود آنها را می برم تمیز می کنم تا لقمه حلال برای بچه هایم داشته باشم. گاهی هم بعضی خانواده ها که دیگر مرا شناخته اند غذاهایی برایم نگه می دارند یا پولی می دهند که برای چند روزم کافی است.»

    حلیمه کیسه گونی مانندش را بلند می کند روی شانه های نحیفش می اندازد خداحافظی می کند و می رود.

    امثال حلیمه ها در گوشه گوشه این شهر زیادند، آنها که برای غم نان فارغ از هر چیزی حتی به سطل های زباله هم پناه می برند در کاوش نصیبی ناچیز از سخاوت هر روزه تک تک ما! پاهای نوجوانی که خودش را تا کمر درون سطل های بزرگ زباله خم کرده و دست های کوچکش را تا آرنج و حتی مردان مسن و سالمندی که به جای اینکه دوران سالمندی خود را بی دغدغه گوشه ای بگذراند مجبورند با گونی های تنومند وصله پینه شده ای که به دوش می کشند و کیلومترها این سوی و آن سوی شهر می برند، گذران زندگی کنند؛ تصاویر غم انگیزی هستند که حالا جزو روزمرگی هایمان شده و دیگر حیرت را از ما گرفته است و هیچ کدام نگاهمان را به تعجب وا نمی دارد نان” و همین “غم نان” است که برخی را با اشتیاق یا بی رغبت سراغ پیشه هایی می برد که مشمئزکننده اند و ما حتی از تصور آنها هم اکراه داریم .

    کودکی و تاراج حیات

    نان درآوردن از زباله‌های مردم دردناک است؛ همیشه چهره‌ های خسته زباله‌گردها، نشانی روشن از تاراج حیات انسانی با غم نان است؛ اما این درد افزون‌تر هم می‌شود؛ وقتی زباله‌گرد، کودک باشد.

    گوشه دیگری از شهر دم غروب یاسین با جثه کوچک ودستان کودکانه اش کنار موتور سه چرخه ای که جوانی پشت آن نشسته مشغول ور انداز کردن کیسه های زباله است، با دقت آنها را جستجو می کند و با وسواس ظروف پلاستیکی را جدا می کند و درون کیسه بزرگی که پشت موتور است می اندازد. دستهای کوچکش را که می بینم یاد شعرِ غم انگیزِ «آی آدم‌ها» می افتم ؛ همانجا که نیما یوشیج به سادگی می‌گوید آی آدم‌ها که در ساحل نشسته، شاد و خندانید…

    هنوز کودک است؛ سیزده یا نهایت چهارده ساله؛ اما صورتش کودک نیست؛ روی چهره‌ اش گرد سیاه زباله نشسته و دست‌ های کوچکش از فرط سیاهی و پینه، دستان خسته و رنجور پیرمرد هفتادساله را می ماند؛ اسمش را که می پرسم با خنده نام قشنگش را می گوید کمی خجالت می کشد سرش را می اندازد پایین با حجب و حیایی می گوید من و برادرم مرد خانه ایم، پدرم رحمت خدا رفته و ما مجبوریم کار کنیم کار دیگری هم که نیست پس ضایعات جمع می کنیم و می فروشیم به ضایعاتی .

    صدای ظریف و بلوغ نکرده اش را که می شنوم دلم می گیرد از خودم و آدم ها برای این کودکی های زود به پیری نشسته در حال زباله گردی.

    از کودکان هفت هشت ساله گرفته تا پیرمردهای هفتاد هشتاد ساله از پسران جوان تا گروه‌های خانوادگی دو سه نفره و حتی زنان و دختر بچه ‌ها، از صاحبان وانت ‌بارهای چند میلیونی تا سه ‌چرخه‌دارها و موتوردارها چرخدستی دارها و نان‌خشکی ‌ها و پیاده‌ های گونی به دست را می ‌شود در میان زباله‌گردها مشاهده کرد. ساعت کارشان هم بیشتر شده از صبح ‌های زود تا شب ها قبل از آمدن ماشین‌ های حمل زباله گرما و سرما هم برایشان فرقی ندارد.

    اما اغلب زباله گردهای اهواز از مناطق حاشیه اند،  حاشیه ‌نشین‌هایی که اکثرا بی سواد و یا کم‌ سوادند و بضاعت مالی ندارند و به دلایل متعدد به شغل‌های کاذب روی می‌آورند. خبری از پیمانکار و مافیا نیست، بعضی خانوادگی زباله‌ گردی را اداره می‌کنند. پدرها و پسرها از سطلی به سطل دیگر سرک می‌کشند. کیسه‌ های پُر شده از زباله هم گوشه خانه تفکیک می ‌شوند. تعداد انبارهای ضایعاتی هم زیاد شده و این فرصت خوبی است برای درآمد زایی زباله ‌گردها. از سویی دیگر، مثل هر آسیب یا معضل اجتماعی زباله‌ گردی قربانیانی دارد، قربانیانی که کودکی‌شان فدای امرار معاش می‌شود.

    با یک دست کیسه را برمی‌دارد و با دست دیگر همه جای آن را لمس می‌کند، گاهی کیسه ‌ای را که احتمال می ‌دهد چیز به درد بخوری در آن باشد پاره می‌کند و با دستهای بدون دستکش زباله‌ های داخل آن را وارسی می‌کند. برای پیدا کردن بطری نوشابه، ظرف پلاستیکی یا تکه ‌ای فلز حتی! یک کیسه را هم بازنشده رها نمی‌کند و چنان سرگرم کار خودش شده که بوی تند و مشمئزکننده زباله‌ های داخل سطل و حضور چند دقیقه ‌ای من در دوسه قدمی ‌اش هم وقفه ‌ای در کارش ایجاد نمی‌کند کارش که تمام می شود سرش را از داخل سطل زباله بیرون می‌ آورد و متوجه حضور من می ‌شود. نگاه حاکی از شرمساریش را از نگاهم می‌گیرد .

    در جواب سوال هایم فقط می‌گوید: زباله‌گردی کار خیلی سختی است اینکه روزی خود و خانواده‌ ات را بین زباله‌ ها جستجو کنی، برخوردهای تحقیرآمیز افراد مختلف را تحمل کنی و دم نزنی و احتمال مبتلا‌ شدن به هزار درد و مرض را به جانت بخری و در آخر حاصل جان‌کندن از صبح تا شبت به اندازه پول نیم کیلو گوشت یا دو سه کیلو برنج هندی یا پول ویزیت یک پزشک هم نشود، خیلی سخت است اما چاره‌ای نیست باید زنده بمانیم.

    نابرابری اجتماعی و شکل گیری طبقه فرودست

    حمیدی از فعالان رسانه خوزستان معتقد است « طبقه “زباله گردها” همان بخش “فرودست” جامعه هستند که بدلیل انباشت و تراکم آسیب های اجتماعی و گسترش “نگاه تبعیض آلود” و پمپاژ “نابرابری” اجتماعی شکل گرفته است. زباله گردی همان فریاد رسا و نهیب دردناک طبقه فرودست که اخبار ناخوشایندی را زیر پوست شهر مخابره می کند.»

    این مدیر رسانه ای می گوید: «مدیران اجرایی و اجتماعی بجای فهم ریشه های شکل گیری این طبقه و گسترش خدمات رسانی به مناطق محروم در صدد پاک کردن صورت مساله و از ساخت و ساز و سکونتگاه های غیرمجاز و چگونگی مقابله با “دست فروشان” و “آب فروشان” سیار سخن می رانند. آنان بجای “فقر” و “محرومیت ” زدایی در صدد پاک سازی چهره شهر از “محرومان” و “آسیب پذیر” ها هستند ».

    به گفته وی “دست فروشی ” ، “زباله گردی” ، “شیشه شوری” در معابر ، “وانت گردانی” در محلات و عرضه “مای تصفیه” همه فرصت ها شغلی روزگار انباشت و تراکم آسیب های اجتماعی و روا داری “تبعیض” در اهواز ، کانون اقتصادی نفتی ایران می باشند که روز به روز بر تعداد فعالان این “پیشه” ها افزوده می شود اما دریغ از یک پژوهش میدانی و ارائه راهکار های اجرایی در راستای رفع این معضلات و بهبود بازار کار برای جوانان اهوازی. چه بسا این چالش ها هیچ گاه دغدغه و اولویت برخی مدیران نبوده و نیست.

    اهواز منبع ثروت اما ورشکسته اقتصاد

    بنا به گفته فعالان اجتماعی زباله‌گردی در اهواز زیاد است، چون اقتصاد ورشکسته ای دارد و کار نیست. محمدرضا محبوب ‌فر کارشناس اجتماعی در این خصوص معتقد است «پدیده زباله گردی در نقاط مختلف سالهاست که بروز و ظهور یافته و قسمت زیادی از مردان، زنان و حتی کودکان را به خود مشغول کرده است. با وجود دخیل بودن عوامل مختلف در به وجود آمدن این معضل از قبیل فقر اقتصادی، بی خانمانی، اعتیاد و… نمی توان از ضعف نظارت ها و نبود برنامه های هدفمند و موثر از سوی نهاد های متولی غافل شد، زیرا اینگونه معضلات که ریشه در مسائل عمدتاً اقتصادی دارد، نیازمند ساز و کارهای ویژه مالی، حمایتی و اقتصادی است تا دست کم بتواند گوشه ای از این موضوع را حل کند. از این رو به نظر میرسد که تا زمانی که فقر فراگیر از بین نرود، پرونده این ناهنجاری بسته نمی شود .»

    به گفته وی «زباله‌گردی کودکان مولد فقر است زمانی‌که جامعه به سمت کاهش درآمد و افزایش بیکاری گرایش پیدا می‌کند، پدیده‌های اجتماعی در جامعه متنوع‌تر خواهد شد وقتی پدر و مادر نمی‌توانند شکم فرزندان‌شان سیر کنند و گرسنگی امان آنها را می‌برد، آنها چاره‌ای به جز فرستادن فرزندانشان و جست‌و‌جو در زباله‌ ها برای پیدا کردن غذا ندارند.»

    این جامعه شناس با اشاره به اینکه دولت در توزیع منابع میان افراد جامعه ناکارآمد نشان داده و همین امر باعث شده امروز کودکان مظلوم قربانیان فقر و بی‌عدالتی شوند، می‌افزاید: متاسفانه امروزه پدیده کودکان کار و زباله‌گرد از سن ۴ سالگی آغاز می‌شود و در سن ۱۳ تا ۱۵ اوج می‌گیرد و به‌طور متوسط سن کودکان کار در کشور ما به ۱۲ سال رسیده است.

    سرپرست معاونت خدمات شهری شهرداری اهواز نیز می گوید: در حال حاضر به جز تعداد بی شماری زباله گرد پیاده، بیش از ۲۵۰۰ سه چرخه سوار داریم که پیش از جمع آوری صحیح اقدام به پاره کردن کیسه زباله و رها سازی آنها در خیابان و معابر می کنند. عدم رعایت ساعت دقیق برای بیرون گذاشتن زباله باعث می شود که ما با ساعت های متفاوتی روبرو باشیم و امکان دسترسی برای زباله گرد فراهم و کار ما را با مشکل مواجه می کند. ضمن اینکه با بیرون گذاشتن زباله در یک ساعت دقیق و منظم، نهایتا تعداد کمتری از کیسه ها تخلیه و در خیابان رها می شوند.

    علی شمس ضمن تاکید بر فعالیت های فرهنگی انجام شده تا کنون در این خصوص می گوید: در بحث فرهنگ سازی با آموزش در مدارس، نصب پلاکارد، تبلیغات محیطی، بروشور و …. تمام تلاش خود را برای تغییر این فرهنگ اشتباه به کار گرفته ایم، کما اینکه باور داریم کار فرهنگی بسته به یک روز و یک ماه نیست و باید تداوم داشته باشد.

    اقدامات ناقص شهرداری ها و رشد پدیده زباله گردی

    اما شهردار اهواز دلیل این بی‌سامانی را در تسلط پیمانکاران طی دو دهه گذشته می‌داند.

    رضا امینی می‌گوید در این دو دهه نظارت درستی بر عملکرد این بخش وجود نداشته است. «در این مدت در حوزه زباله و پسماند درست عمل نشده است.» چرا که اهواز هنوز مخازن بزرگ زباله را در گوشه و کنار شهر می‌بیند. مخازنی برای تلنبارشدن زباله‌ها طی ۲۴ساعت. «همین مسأله به سلامت و محیط‌ زیست آسیب می‌زند. ما این مخازن را در شهرهای دیگر نداریم و سیستم تفکیک از مبدا صورت‌می‌گیرد.»

    به باور شهردار اهواز همین مخازن افراد را ترغیب به زباله ‌گردی می‌کند. «زباله‌ گردها زباله‌های خشک را جدا کرده و زباله‌های تر در مخازن می‌مانند و ایجاد آلودگی می‌کنند.»

    همچنین امینی از تغییر ماهیت زباله‌گردی در اهواز خبر می‌دهد. جمعیتی که به باور شهردار اهواز باید رسما زیر نظر شرکتی فعالیت کنند. «ما متولی ساماندهی زباله‌گردها نیستیم، چون آنها رسمیت ندارند. ارزش‌افزوده پسماند خشک باعث شده افراد غیررسمی‌اقدام به جمع‌آوری زباله کنند.»

    او تاکید می کند: «تفکیک از مبدا راهکار شهرداری است برای حل معضل زباله‌گردی در شهر. در مناقصه ‌های جدید پیمانکاران موظف به تفکیک خواهند بود».

    و سوالی بی جواب

    روزانه نزدیک بیش از ۸۰۰ تن زباله در اهواز تولید می شود، زباله‌هایی که ۲ سرانجام در انتظارشان است؛ یا توسط عوامل شهرداری جمع‌آوری می‌شوند و در نهایت بازیافت و دفن صحیح یا اینکه راهی گونی‌ و کیسه‌هایی روی کتف و کمر کودکان زباله‌گرد می‌شوند. شهرداری برای جلوگیری از رشد زباله گردی و مقابله با ان راهکار می دهد راهکاری که البته تا کنون به نتیجه نرسیده اما باید پرسید برای فقر و تنگدستی که بنا به نظر جامعه شناسان دلیل اصلی زباله گردی در میان افراد است از سوی دولتمردان چه راهکاری داده می شود؟

      • منبع خبر : پایگاه خبری رهرو نیوز