• اهواز- پایگاه خبری رهرو نیوز؛ معصومه صالحی:

    در سحرگاهی تلخ و بی‌قرار، زمانی که آسمان ایران از صدای آژیرها و خبرهای اضطراری لرزید، میلیون‌ها چشم نگران به آسمان دوخته شد. این‌بار نه فقط پایتخت، بلکه سراسر ایران، زیر سایه تهدید قرار گرفت؛ و در این میان، خوزستان، دیار مقاومت و ریشه‌های عمیق، مثل همیشه بی‌صدا اما پرغرور ایستاد.

    با انتشار نخستین اخبار از تهاجم هوایی دشمن، چیزی در دل مردم شکست. نه فقط از ترس، بلکه از زخمی تازه بر تن خاکی که پیش‌تر هم تاوان‌های بزرگی برای عزت داده بود. اما مردم خوزستان، از اهواز تا آبادان، از اندیمشک تا شادگان، بار دیگر نشان دادند که در لحظات سخت، فقط جان نمی‌دهند، جان‌فشانی می‌کنند.

    خوزستانی‌ها شاید صدای آژیرها را نشنیدند، اما در دل‌شان صداهایی شنیده شد که ما را به دهه‌ی شصت بازگرداند. به روزهایی که این خاک خط مقدم بود. هنوز ردی از مین‌ها در نخلستان‌ها هست، هنوز لب‌های مادران شهیدی در خرمشهر، دعای صلح می‌خواند. مردمی که در دل رنج، ایستادگی را معنا کرده‌اند.

    حالا هم، در دل التهاب امروز، همان روحیه زنده است. زن سالخورده‌ای در سوسنگرد که شاید سواد نوشتن نداشته باشد، اخبار را با گوش دل می‌شنود. او می‌داند که وقتی بر ایران آتش می‌بارد، دل خودش در آتش است. پدری در ماهشهر، با جیب‌های خالی، اما قلبی پر از امید، یک ساعت بیشتر در مغازه می ماند تا سهم خودش را برای فردایی امن‌تر ادا کند و هموطنانش کمبودی نداشته باشند. نوجوانی در دزفول حالا بیشتر از همیشه می‌فهمد “امنیت” چه واژه بزرگی‌ست.

    مردم خوزستان، با همه‌ی زخم‌ها و سال‌ها نابرابری، همواره در خط اول وفاداری ایستاده‌اند. نه فقط در جنگ نظامی، بلکه در میدان‌های مقاومت مدنی، در برابر طوفان‌های اقتصادی، در دل خشکسالی و کمبودها، باز هم به وطن پشت نکرده‌اند.

    امروز دشمن، بیش از هر زمان، روی «جنگ روانی» حساب کرده است. می‌خواهد آرامش را از ما بگیرد، ما را به جان هم بیندازد، حس ناامنی را در دل‌ها نهادینه کند. اما همان‌طور که بارها دیده‌ایم، مردم ایران، به‌ویژه در استان‌هایی که طعم واقعی جنگ را چشیده‌اند، مثل خوزستان، بافتی دارند که از جنس ایمان، اتحاد و عزت است.

    خوزستان با همه قومیت هایش امروز بیش از همیشه باید دیده شود؛ نه از دریچه مشکلاتش، که از منظر ظرفیت‌ها، وفاداری‌ها و ریشه‌هایش. این مردم، همیشه با صدای بلند گفته‌اند که کنار کشورشان هستند. و در این میان رسانه‌ها، مسئولیتی دوچندان دارند. یک تیتر، یک جمله، حتی یک عکس می‌تواند یا ترمیم باشد یا تخریب. حالا وقت آن است که با روایت‌گری درست و پرهیز از بزرگ‌نمایی ترس و اضطراب، مردم را همدل و آگاه کنیم. صدا و سیما، شبکه‌های اجتماعی، خبرگزاری‌ها، باید بدانند که هر کلمه‌شان، می‌تواند مردم را آرام‌تر یا آشفته‌تر کند.

    و در پایان، رؤیای مشترک همه ما، صلح است. روزی که هیچ مادری با دل لرزان، برای فرزندی که در جبهه‌ است، شب را صبح نکند. روزی که آسمان، نه صدای موشک، که صدای کودکان بازیگوش را بازتاب دهد. روزی که ایران، زخمی نباشد، اما همچنان استوار بماند؛ و خوزستان، همان سنگر غرور و صبوری باشد که همیشه بوده است.