• نویسنده : زهره کریمی
  • اهواز- پایگاه خبری رهرو نیوز- زهره کریمی: در تاریخ، به خصوص در سده‌های اخیر، کمتر می‌توان انقلاب و یا پدیده فراگیر اجتماعی بمانند انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران را سراغ آورد که توانسته باشد حتی بعداز گذشت بیش از چهار دهه از استقرار نظام سیاسی خود، همچنان با انگیزه روز نخست خود، وفادار بر روی آرمان‌های دینی خود بایستد و برای تحقق آنها همچنان خون و جان دهد، که نتیجه این مقاومت جوانمردانه، خلق بسیاری از اسطوره‌هاست که قادرند جهان را متحول سازند.

    به گزارش پایگاه خبری رهرو نیوز: انقلاب اسلامی توانست سیطره بلامنازع دو ابرقدرت شرق و غرب را برهم زند. آمریکا و اتحادجماهیر شوروی که در دو بلوک بندی قدرت، جهان را بین خود تقسیم کرده بودند و طی جنگ زرگری، دنیا را بر محور منافع سلطه طلبانه خود اداره می‌کردند، با انقلاب اسلامی دچار فروپاشی و هژمونی قدرت شده و دیگر هیاهو و تهدید و ارعاب آنها تاثیری در تصمیم سازی داخلی کشورها ندارد؛ هرچند هنوز نیز در برخی کشورها عوامل و دست پروردگان قدرت‌های قبلی وجود و حکومت دارند، که پایه لرزان آنها گویای فروریزی عنقریب آنها به نفع ملت‌های آزاده‌شان است.

    پیام آشکار و علنی نظام اسلامی در این ارتباط، شعار راهبردی “نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی”، بود. این شعار در زمان خود، شگفتی‌ساز بود، چراکه تصور عدم اتکاء به دو قدرت و بلوک شرق یا غرب، امری ناشدنی و غیرواقعی و ذهنی معرفی می‌شد. دو قدرت غالب نیز با برخورد متبخترانه، سعی داشتند این شعار را اعلام جنگ با خود و محکوم به شکست معرفی کنند و تمام تلاش‌شان بر القاء غیرواقعی و ذهنی و توهمی بودن اندیشه “عدم وابستگی به شرق و غرب” بود.

    غلامرضا کحلکی، پژوهشگر و کارشناس روابط بین‌الملل، درباره مفهوم واقعی شعار «نه شرقی نه غربی» به منزله یکی از آرمان‌های انقلاب اسلامی و دستاوردهای داخلی آن می‌گوید: “در ارزیابی این سیاست ابتدا باید دیدگاه «وابستگی» و «وابستگی متقابل» را بررسی کرد و فهمید این دو در عرصه روابط بین‌الملل چه تأثیری بر سیاست‌های یک کشور دارد. وابستگی ماهیت عرصه بین‌الملل است و وابستگی متقابل کشورها به یکدیگر امری اجتناب‌ناپذیر است، اما این وابستگی مبنا، سطح و میزانی دارد.”

    وی در ادامه می‌گوید: «وابستگی متقابل زمانی می‌تواند برای طرفین تأثیر مثبت داشته باشد که دو سوی این وابستگی منافع متقابل کسب کنند. به عبارتی این‌گونه نباشد که یک طرف به دنبال بازی برد و طرف دیگر به دنبال بازی باخت باشد. انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری برای این بود که بازتعریفی از این وابستگی متقابل ارائه دهد. انقلاب اسلامی عزت و برابری در روابط با کشورها، مشخص‌بودن سهم طرف‌ها و یکسویه نبودن روابط را در عرصه بین‌المللی شکل داد. از این منظر «نه شرقی نه غربی» استراتژی حضرت امام(ره) در فضای انقلاب اسلامی و آغازگر یک تحول جدید عظیم بود که اتفاقاً شرایط آن زمان هم آن را می‌طلبید.»

    کحلکی درباره چرایی مقبولیت تداوم شعار «نه شرقی نه غربی» پس از دوران فروپاشی نظام دوقطبی توضیح می‌دهد: «وابستگی متقابل مبنای «نه شرقی نه غربی» است. «نه شرقی نه غربی» به معنای عدم وابستگی تام و تمام به هیچ یک از قدرت‌ها و کنشگران عرصه بین‌الملل اعم از شرقی و غربی یا هرجای دیگر است اما از طرف دیگر اگر به معنای ارتباط با سایر کشورهای مستقل دنیا باشد، جمهوری اسلامی نشان داده همواره از این ارتباطات مستقل استقبال کرده و به سمت آن حرکت می‌کند، به‌ شرط اینکه طرف مقابل نیز قاعده بازی را بفهمد و درک کند و به دنبال ارتباط و وابستگی متقابل باشد.

    ماهیت انقلاب و لزوم صیانت از آن
    آیت‌الله عموشاهی، پژوهشگر مسائل انقلاب اسلامی نیز درباره ماهیت انقلاب اسلامی می‌گوید: “مهم‌ترین تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌های تاریخ معاصر در ماهیت آن است. ماهیت انقلاب اسلامی دارای ۳ بعد اساسی می‌باشد. اولین بعد آن مربوط به ایدئولوژی اسلام پیرامون تکالیف اجتماعی و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی است. بنابراین اسلام یک دین اجتماعی و انقلابی است و انقلاب اسلامی تنها انقلاب دینی در سده اخیر است. انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که بشر دین را یک موضوع کاملاً فردی و حتی افیون توده‌ها معرفی می‌کرد اما مردم انقلابی و متدیّن ایران غلط بودن این حرف را به اثبات رساند و مکتب حیات بخش و اجتماعی اسلام را به عنوان ایدئولوژی خود انتخاب کرد.”

    او دومین بعد ماهیت انقلاب اسلامی را عنصر رهبری دانسته و اضافه می‌کند: “در هیچ کدام از انقلاب‌های دیگر رهبری به زیرکی و توانایی مدیریتی و مشرف به ایدئولوژی انقلاب متبوع خود همچون حضرت امام خمینی(ره) سراغ نداریم. این عنصر به قدری مهم است که اگر همه مردم با تمسک به مکتب اسلام راه بیفتند اما جلودار و رهبری برای هدایت نیروهای تجمیع شده نداشته باشند، انقلابی رخ نخواهد داد و در صورت پیروزی نیز قطعاً استمرار پیدا نمی‌کند. ما این واقعیت را در برخی انقلاب‌های اخیر در جریان بیداری اسلامی شاهد بودیم.”
    عموشاهی عنصر سوم ماهیت انقلاب را «مردم» معرفی می‌کند و در توضیح آن می‌افزاید: “حضور تمام قد مردم با آگاهی از هدف انقلاب که پیاده ‌سازی اسلام بود یک عنصر مهم در مسیر پیروزی انقلاب است. به این ترتیب در هیچ کدام از انقلاب‌های دیگر ما این سه ضلع را در کنار یکدیگر مشاهده نمی‌کنیم و این رمز موفقیت انقلاب اسلامی است.”

    انقلابی متمایز از سایر انقلاب‌ها
    علیرضا عباسی فعال در حوزه مسائل انقلاب، پیرامون همین موضوع و تفاوت آن با سایر انقلاب‌ها اظهار می‌دارد: “شناسایی ماهیت انقلاب اسلامی و تشخیص فصل ممیّز آن از سایر انقلاب‌ها مشکل به نظر نمی‎رسد و تفاوت این انقلاب با سایر انقلاب‌های دنیا، در اسلامی بودن آن است. همان‌طور که از بزرگان انقلاب آموخته‌ایم اگر نظامی، آن فصل ممیز و آن مشخصه ماهوی خود را همچنان حفظ کند، می‎توان ادعا کرد که هنوز ماهیت خود را از دست نداده است. ولی اگر این فصل ممیز حفظ نگردد، باید اعتراف کرد که این انقلاب از مسیر اصلی خود خارج و دچار آسیب شده است.”
    او می‌افزاید: “انقلاب اسلامی بحمدالله در مسیر اهداف خود که قله آن، رسیدن به تمدن اسلامی است در حال حرکت است و روز به روز به این هدف نزدیک‌تر می‌شود. البته در مسیر رسیدن به اهداف بلند وجود برخی پستی بلندی‌ها کاملاً طبیعی است و مشکلاتی که بر سر راه قرار دارد نباید ما را به تحلیل‌های اشتباه بیندازد.”

    عباسی می‌گوید: “توجه به ابعاد فرهنگی، اهمیت به انتخاب آگاهانه، تلاش در تحکیم عقاید حقه، تأکید بر تبیین دقیق اهداف، فراگیری انقلاب، عدم اتکا به بیگانگان، ثبات قوانین و مقررات، رعایت مصالح متغیّر، برخورداری حاکمیت از پشتوانه ثابت، بهره‌مندی از امدادهای غیبی، و اموری از این قبیل، از مؤلفه‌های جدایی‌ناپذیر انقلاب اسلامی هستند.”

    معیار بقای انقلاب به اسلامی بودنش است
    هیچگاه نباید از حفظ ماهیت انقلاب غفلت کرد تا نکند دشمنان انقلاب ادر قلب و تحریف آن اقدام کنند. چنانچه نسل‌های آینده از هویت تاریخی خویش گسسته شوند و ندانند که مسیر جامعه‌شان از کدام مبداء منشعب شده و به سوی کدام مقصد روان است، نخواهند توانست این راه پر فراز و نشیب را ادامه دهند و بار سنگین حراست از انقلاب و هدایت آن را بدوش بکشند. آنچه بیش از هرچیزی باید در کانون و محور نگاه به این مقوله قرار گیرد، تاکید وافر بر حقیقت و ذات انقلاب اسلامی است، که همان معارف و برانگیزاننده‌های انقلاب اسلامی است.

    انقلاب اسلامی به عنوان واقعه بزرگ قرن از یکسو معادلات سیاسى استکبار را در ادامه سـیاست سلطه و تقسیم استعمارى جهان بهم زد و از سوى دیگر یکى از اسـتـوارترین رژیـم‌هاى وابـسته را کـه از حـمایت قـدرت‌هاى بـزرگ برخوردار بود ریشه کن نمود و در کشورى چون ایران با اهمیتى که از نـظـر اسـتراتژیکى و اقـتصادى بـراى قـدرت‌هاى بـزرگ جـهان دارد تحولى سیاسى مردمى و عظیم به وجود آورد.

      • منبع خبر : پایگاه خبری رهرو نیوز